بازدید اختصاصی جالبی بود از کوچه بیوک، کمی با دین زرتشت و شباهتهاش با اسلام و دیگر ادیان آشنا شدیم...درباره ی زرتشت کم میدونستم...
سری هم به حمام خان و بازارش زدیم...
ظهر رفتیم به سمت تفت و سری به آسیاب آبی اونجا زدیم، بعد از ناهار هم رفتیم به سمت مهریز...دره غربالبیز و دشتی روبروی اون بود که عکسهایی هم اونجا گرفتیم که منجر به آسیب دیدن آی. شد!!!:دی...کلا این روزها عکس زیاد گرفتیم که احتمالا یه جایی پیدا کنم برای آپلودش...
برگشتیم به یزد و چون فردا تولد ن. هست، برنامه ی سورپرایزی رو در بوستان حمیدیا براش ترتیب دادیم...
فردا صبح برمیگردیم به سمت تهران...
پ.ن.:
4 روز مونده...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر