شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۸

شنبه 1 اسفند 1388

کلاسها امروز بطور جدی شروع شد و تقریبا سر همشون خواب بودم!!!...
اتفاقات عجیبی داره میفته، نمیدونم دلیلش چیه!!!... یعنی بنظرم خیلی بیدلیل من و دو سه تا از دوستان وارد یه مسئله ای شدیم که ربطی نداره به ما، البته این نظر منه و اون دو سه نفر دیگه فکر نکنم همچین نظری داشته باشن(چو عضوی بدرد آورد روزگار!!!...)
بعد از ظهر رو دوست داشتم، با ز. و آ. رفتیم نشستیم حرف زدیم...


پ.ن.:
به همون دلایل اتفاقات عجیب، نمیتونم زیاد بنویسم، ذهنم مشغوله...
در ضمن کامنت ها رو قبل از ارسال کردن، پیش نمایش کنید، شاید راحت تر بشه!!!...واقعا متاسفم در این مورد!!!:(...

۱ نظر:

  1. به نظرم نظرت درسته! اما خودت که می دونی همه چی تقصیر کیه!!! D: ;)

    پ.ن:اصلا به حرفش گوش ندین، پیش نمایش پیچیده تر می کنه کارو!

    پاسخحذف