دوشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۸

دوشنبه 10 اسفند 1388

وای این روزها حتی فرصت نمیکنم بیام اینجا بنویسم...
امروز صبح رفتم شرکت و ظهر هم کلاس داشتم و بعد از کلاس تقریبا تو ترافیک بودم تا ساعت 8 که رسیدم خونه، ا. و ش. اومده بودن یه سری از وسایلشون رو ببرن و تا وسایل اونا رو بردیم ساعت 11 بود که رفتم پیش بچه ها که رفته بودن به هوای پیاده روی کافیشاپ!!!:دی...دیگه تا اونها هم یک سری سر مسافرت هفته ی قبل بهم گیر بدن، تقریبا ساعت از 12 گذشته بود که برگشتم خونه...
فردا صبح باید برم دانشگاه تا شب کلاس دارم!!!...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر