چهارشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۹

چهارشنبه 25 فروردین 1389

یه مدته میخوام بیام همینجوری بنویسم، وقت نمیشه!!!...
شاید بخاطر دیدن این سریال "گمشدگان" باشه که سال جدید شروع کردم به دیدنش چون دیگه فصل آخرش هم اومد و دیگه لازم نیست آدم منتظر بقیش باشه!!!:ِدی...
این روزها واقعا برای ف. ناراحتم ولی نه کاری از دستم بر می آد نه میتونم مثل خودش حرفی که باعث دلداری بشه بزنم...دیروز غروب هم که یه خبر بد گرفتم و حتی نتونستم بهش زنگ بزنم!!!...امیدوارم بشه کاری کرد!!!...
دیروز ظهری هم که با ف. حرف میزدم میگفت این بینظم نوشتن بلاگ خیلی بده، بخصوص اگه کسی بلاگت رو بخونه!!!...البته میدونم منظورش من نبودم ولی خب باعث شد فکر کنم، بعد هم به نتیجه ای نرسم و تصمیم بگیرم هر وقت که شد چیزی بنویسم، بنویسم!!!...مثل قبل!!!...(یکی از ویژگیهای مکالمات من و ف. اینه که نظرمون رو میگیم و آخر هم کار خودمون رو میکنیم!!!:ِدی...ولی به نظرم یه جور مشورت واقعیه!!!...)

پ.ن.:
سال عجیبیه امسال!!!...

۴ نظر:

  1. گمشدگان!!!!
    تعجب کردم نوشتی!!

    پاسخحذف
  2. manam taajob kardam az gomshodegan!!!!!!!!!!!
    valy gomshodegano khub umadiaaa farsi ra pas bedanide?
    are inam ghabul daram ke sale ajibie ta halash ke khub nabude ishala badesh behtar beshe hade aghal
    !

    پاسخحذف
  3. به زهرا:
    از اینکه نوشتم تعجب کردی!!!؟؟؟...
    به الناز:
    خب گمشدگان همون lost میشه دیگه!!!...البته ترجمه اش با کمی ذوق هنری!!!:دی...
    ولی به نظر من سال خوبیه، فقط گفتم عجیبه!!!...ایشالا تا آخر سال خوبیش رو همه متوجه میشن!!!...

    پاسخحذف
  4. shukhi mikony ke tarjomeye loste????????????eeeeeeeeeeeeee???????
    to gofty ajibe!!!manam chun felan janbeye manfisho dashtam uno goftam!!!!ishala ke vaseye to hamishe khub bashe

    پاسخحذف