یکشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۹

یکشنبه 2 خرداد 1389

1. یه چند روزی بود که خیلی حس های عجیب با اتفاقات خوشایند و ناخوشایند برام پیش میومد ولی همونطوری که از بچگی تو نوشتن خاطرات تنبل بودم، نمیتونستم بیام اینجا بنویسم!!!...(با این جمله یاد ز. افتادم که چند وقت پیشها با یه حرص خاصی بهم گفت چقدر تنبلی!!!...انصافا دگرگونم کرد این حرفش!!!:دی...)
2. اومدن ِ نتیجه های درخشان بچه ها تو کنکور ارشد، به شدت دو دلم کرد برای موندن!!!...البته بماند که گیر دادن گشت پلیس برای نشستن با آقای(!) ف. تو ماشین در انتهای کوچه هم، از اون طرف عزمم رو جزم کرد!!!:دی...
3. دانشجوی شریف شدن مبارک باشه!!!؛)...
4. پیرهن صورتی دل منو بردی!!!:دی...
5. پرواز با دوستای خوب چه حس خوبی میده به آدم!!!؛)...
6. امتحانات میانترم تموم نشده، پایانترم شروع میشه!!!:(...
7. امیدوارم زودتر سرت خلوت شه که کلی سوال و حرف دارم!!!...
8. چه روز خوبی بود امروز!!!:)...
9. توی یه خانواده بدترین اتفاقی که ممکنه بیافته بازنشسته شدن پدر خانواده است!!!:دی...خدایا اون روز رو نیار!!!:ِدی...
10. این پست پینوشت نداره، چون شماره زدن بیشتر کیف میده!!!:دی...

۶ نظر:

  1. امیدوارم زودتر پایان ترم هاتونم بدید برنامه سفر بذاریم دوباره...
    اتفاق امروزم توی خاطراتم میمونه!(ف.)

    پاسخحذف
  2. ایشالا، تاکید روی آقا رو هم گرفتی دیگه، نمیدونستم چجوری بگم به دوتا پسر گیر دادن!!!:دی...

    پاسخحذف
  3. سلام .از این به بعد تو این قاب می نگارم لطفا روز های پیلگی رو پاک کن و اگه دوست داشتی اینو اد کن

    پاسخحذف
  4. خيلي خوشحال شدم سر زدي .خودم هم متاسفم.شايد ديگه انگيزه اي براي اون نوشته ها نيست.خودمم وخودم.احساسات بد هم قسمتي از زندگي ان كه وقتي احساسات خوب تموم ميشن رخ پيدا مي كنن.اتفاقن نظراتت باعث خوشحلييه بازم بيا

    پاسخحذف
  5. آخه تو درس می خونی که سوالاتت مکررت بخواد کسی رو اذیت کنه؟!!!! :دی
    (کامنتت رو که تو بلاگ ساسان دیدم نتونستم اینو نگم!!!)

    پاسخحذف
  6. up کن ! میخوایم با بچه ها یه گلریزون بگیریم یه کیبوردی چیزی بگیریم واست،من یه 80586 قدیمی دارم به کارت میاد واسه آپ کردن؟ :-)
    ارادتمند
    ف.

    پاسخحذف