یکشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۹

یکشنبه 5 اردیبهشت 1389

چند روزیه همه دارن هی مینویسن، گفتم منم بیام بنویسم!!!:دی...
یه پیام کوتاهی برام اومده بود، خوشم اومد ازش، گفتم اونو بنویسم و برم که هم سریالم رو ببینم هم فردا امتحان خاک2 دارم!!!...
"واعظی پرسید از فرزند خویش، هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟ صدق و بی آزاری و خدمت به خلق، هم عبادت، هم کلید زندگیست!
گفت زین معیار اندر شهر ما یک مسلمان هست، آن هم ارمنیست!"

پ.ن.:
شنیدم دارن بلاگر رو میبندن در ایران، امیدوارم که شایعه و اشتباه باشه!!!...حیف میشه نوشته هامون!!!...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر